استاد کامل

نقد آقای غفار عباسی (غفاری)

استاد کامل

نقد آقای غفار عباسی (غفاری)

استاد کامل

این وبلاگ محلی است برای گفتگو پیرامون آقای غفار عباسی، ملقّب به غفاری. قصد دارم در این وبلاگ به اشتباهات و تناقضاتی که در جریان آقای عباسی (غفاری) مشاهده کرده ام بپردازم. اگر کسی از طرفداران ایشان در اینجا هست، و این مطالب را میبیند، میتواند خطاهای من را با من در میان بگذارد.


نشر و چاپ و استفاده از محتوای وبلاگ و صفحات «استاد کامل» آزاد است حتی بدون ذکر نام.

دنبال کنندگان ۵ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات
محضر مبارک فقیه محقق حضرت آیت ا... سیفی مازندرانی(حفظه ا...).
سلام علیکم

آیا سالکین مسیر سیر و سلوک و عرفان می توانند به تمامی مقامات اهل بیت (ع) به غیر از نبوت و وصایت نائل شوند؟

پاسخ سوال در ادامه مطلب

باسمه تعالی

اساساً از مکتب قرآن و عترت و آیات و روایات طریق مستقلی برای عبادت و بندگی ذات أقدس حق به نام عرفان یا سیر و سلوک جدای از عمل به آیات و روایات نداریم. و هر مکتب سیر و سلوک عرفانی باید در همه ی برنامه ها و هرگونه دستور العمل، به تعبیر دیگر در همه ی باید و نبایدهای عملی و اعتقادی خود مستند به آیات و روایات باشد البته با برداشت  فقیهانه؛ یعنی با ملاحظه ی مجموع آیات و روایات مأثوره در هر موضوع و جمع بندی اصولی و قاعده مند بر اساس قواعد لغوی، و ادبی، محاوری عقلائی لفظی. و در غیر این صورت آن مکتب عرفانی بیگانه ی از مذهب حق تشیع و اجنبی از مکتب اهل بیت (ع) است.

و آنچه از روایات قطعیه ی اهل بیت (ع) بر می آید این است که: مقام عصمت، و علم غیب، و تسدید در بیان احکام و عقائد دین توسط روح (موجود روحانی برتر از ملائکه)، و حجیت رؤیا و برخی ویژگی های دیگر مخصوص به أئمه اهل بیت (ع) است و هیچ عالم ربانی و فقیه صمدانی را به این مقامات راهی نیست.

روایات متواتر دلالت بر اختصاص این مقامات به ائمه معصومین (ع) دارد که در کتاب اصول کافی، و بصائر الدرجات، و سائر کتب حدیث آمده است. مثل:

1ـ نصوص داله بر تفسیر الراسخین فی العلم بخصوص ائمه (ع) (الکافی ، ط اسلامیة: ج 1، ص 213).

2ـ نصوصی که دلالت بر این مضمون دارند که: «نحن أهل البیت لا یقاس بنا أحدٌ» (عیون أخبار الرضا: ج2، ص 66/ معانی الأخبار: ص 179/ علل الشرایع: ج1، ص 177).

3ـ و روایات دال بر این معنا که: «علم آل محمد سرٌّ مستسر» (بصائر الدرجات: ص 44).

4ـ روایاتی که دلالت دارد بر اینکه: «أنّ رسول الله ص قال: إنّ الله أعطی الأئمة فهمی و علمی» (بصائر الدرجات: ص 72).

5ـ روایاتی که دلالت دارد بر اینکه: «أنّ الأئمة  معدن العلم و شجرة النبوة و مفاتیح الحکمة و موضع الرسالة و مختلف الملائکة» (بصائر الدرجات: ص 86).

6ـ روایاتی که دلالت دارد بر اینکه: «أنّ الأئمة حجة الله باب الله و ولاة أمر الله و وجه الذی یؤتی منه و جنب الله و عین الله و خزنة علمه جل جلاله» (بصائر الدرجات: ص 92).
7ـ روایاتی که دلالت دارد بر اینکه: «ما خصّ الله به الأئمة من آل محمد من ولایة اُولی العزم لهم فی المیثاق» (بصائر الدرجات: ص 104 ـ 109 و 168).

8ـ روایاتی که دلالت دارد بر اینکه: «علم الأئمة بما فی السماوات و الأرض و الجنة و النار و ما کان هو کائن الی یوم القیامة» (بصائر الدرجات: ص 179 ـ 182).

9ـ روایاتی که دلالت دارد بر اینکه: «عند الأئمة دیوان شیعتهم الذی فیه أسماؤهم و أسماء آبائهم و عندهم الصحیفة التی فیها أسماء أهل الجنة و أسماء أهل النار» (بصائر الدرجات: ص 232و ص 253).

10ـ روایاتی که دلالت دارد بر اینکه: «عند الأئمة اسم الله الأعظم الذی إذا سألوا الله به اُجیبوا» (بصائر الدرجات: ص 280 ـ 289).

و نیز بسیاری از روایات فوق حد تواتر که دلالت بر اختصاص مقامات معنوی و ملکوتی بسیاری به أئمه ی معصومین دارد.


مجموعه ی این نصوص که طوائف بسیاری از نصوص متواتره را تشکیل می دهد اثبات می کند که عقیده ی اختصاص این مقامات به حضرات معصومین (ع) از ضروریات مذهب و منکر آن خارج از مذهب است. و علاوه بر این، این عقیده مورد اتفاق أجله ی اصحاب امامیه (قدماء و متأخرین) می باشد که ما در جلدهای مختلف کتاب: «البراهین الواضحة» بسیاری از آنها را مورد تحقیق قرار داده ایم. ناگفته نماند که روایاتی متشابه و موهم مخالفت با مدالیل این روایات فوق حد تواتر دارد که تشخیص محمل صحیح و توجیه فنی آن به عهده ی فقیه در روایات اهل بیت(ع)می باشد. و بر غیر فقیه جائز نیست که به ظواهر ابتدائی برخی از این دسته روایات ملتزم شود.

این مبحث نیاز به تحقیق و توضیح بیشتری دارد که در پاسخ به پرسشهای مشابه در آینده به حول و قوه ی الهی بیان خواهیم نمود. إن شاء الله.


و السلام علی من اتبع الهدی

تاریخ: 17 ربیع الثانی سنه ی1440 هـ.ق

برابر با 4 دیماه سال 1397 هـ.ش

حوزه ی علمیه قم :

علی اکبر سیفی مازندرانی


لینک منبع: وبسایت دفتر آیت الله سیفی مازندرانی

نظرات (۶)

کسکش گردن کلفت
سلام علیکم انتقادات وارده بر ایشان به این علت وارد نیست که علم در رسیدن به مقامات والای بندگی، طریقیت دارد پس اگر کسی علم غیب ندارد دلیلی وجود ندارد که در بندگی به مقام معصومین علیهم السلام نرسد و اینکه شئون این حضرات تخصصی است منافاتی با این مهم ندارد
پس اختصاصی که ایشان از مجموع ادله به آن رسیدند و حق هم همین است و این اشکال که روایات وارده در مقام اثبات است نه نفی غیر وارد نیست، ضربه‌ای به اصل بندگی انسان نمی‌زند و هر کس به دستورات حضرات معصومین علیهم السلام کاملا عمل کند در بندگی به مقام محمود می‌رسد با اینکه شئون اختصاصی حضرات را هم ندارد چون هدف اصلی از خلقت بندگی است.
  • نوکری از نوکران مهدی
  • سلام علیکم
    " اولاً " روایاتی که ایشان استدلال کرده اند همه در مقام بیان اثبات شیء است نه نفی ما عدا، مثلا می گوید که اهل بیت علیهم السلام دارای اسم اعظم هستند که فلان می کنند یا مثلا الراشدون فی العلم هستند و غیره و نمی گوید که شیعیان ما می توانند این را داشته باشند یا نه و فقط در مقام بیان اثبات است نه نفی ما عدا.
    پس از یک (("آیت الله")) حوزوی هم آقای چون سیفی مازندرانی  خیلی بعید است روایاتی که فقط در مقام اثبات کردن است را دالّ بر اختصاص بخواند چرا که یک طلبه پایه یک هم می داند (اثبات شیء نفی ما عدا نمی کند).  و بعدش هم بیاید منکر این اختصاص را خارج از دین بخواند...
    "دوماً" ممکن است بگوید که اهل بیت این نفی ما عدا را در روایات مستقلی بیان کرده اند که ما می گوییم:
    اتفاقاً روایاتی که از اهل بیت به ما رسیده است خلاف این را می گوید، که نه تنها اختصاصی در این مقامات ندارند بلکه آنها صرفاً  رسالت دارند تا ما را نیز برسانند به جایی که خودشان قدم گذاشته اند و اگر غیر از این باشد، در این حال است که هدف رسالت لغو می شود ( "رسالهٔ لب اللباب صفحه 38" ) نه این که منکر اختصاص این مقامات را از دین خارج شده بدانیم ، شواهد این سخن از روایات و آیات و کلام بزرگان :👇

    1.امام موسی کاظم : طُوبى لِشیِعَتِنا! المُتِمَسِّکیِنَ بِحَبلِنا، فِى غَیبَهِ قائِمِنا، الثّابِتیِنَ لِمُوالاتِنا وَالبَرائَهِ مِن اَعدائِنا. اُولئِکَ مِنّا و نَحنُ مِنهُم، قَد رَضُوا بِنا اَئِمَّهً و رَضیِنا بِهِم اَلشّیِعَهَ، و طُوبى لَهُم، ثُمَّ طُوبى لَهُم و هُم وَاللّهِ مَعَنا فِى دَرَجاتِنا یَومَ القِیامَهِ. " کمال الدین و تمام النعمه صفحه ٣۶١. " [عالم آخرت فاقد ماده و خصوصیات آن است پس وقتی که امام معصوم (که نه کم می‌گوید و نه زیاد و الکی هم قسم به خدا نمی خورد) بعد از قسم به لفط جلاله الله خوردن می فرماید شیعیان معنا هستند، به معنای همراه بودن مادی نیست، بلکه به معنای همراه بودن اخروی است که همان هم مقام و هم رتبه بودن است.]
    2. قال الامام الصادق علیه السلام : إنّا خلقنا من نور الله و خلق شیعتنا من دون ذلک النور " فإذا کان یوم القیامة إلتحقت السفلی بالعلیا "
    3. حضرت آیت الله امام خامنه ای دامت برکاته : هر مردی به لحاظ معنوی می تواند به حد علی ابن ابی طالب برسد و هر زنی می تواند به لحاظ معنوی به حد فاطمه زهرا برسد.
    4. آیه : و علّم آدم الاسماء " کلّها " با ضمیمه کردن روایت امیر المومنین که می فرماید :" نحن " والله أسمائه الحسنی "، نشانگر یک حقیقت خیلی بزرگی است...
    [یعنی خدا  می فرماید که قابلیت  رسیدن به " همه مقامات اهل بیت" در وجود ما نهفته است. ]
    5.امام خمینی می‌فرمایند : پیغمبر آمد تک تک مردم را علی ابن أبی طالب کند... [آیا پیغمبر برای یک أمر غیر ممکن مأمور می شود؟؟]
    6. آیه : لقد کان لکم فی رسول الله أسوة حسنة...
    7.حدیث معروف قرب نوافل :[وقتی که خدا می گوید انسان به حدی می رسد که خدا چشم و گوش او می شود چطور بعدش آقای سیفی مازندرانی چشم خدا بودن را برای اهل بیت مختصّ می کند !!!!!!!!! ؟؟؟؟؟؟؟ ]
    8. روایت شجره طیبه از زبان رسول الله این طور است که پیغمبر اصل آن است و علی فرع آن و حسنین شاخه های آن و شیعیان برگ های آن درخت، [ خب وقتی که حسنین مثلا شاخه های درخت هستند نسبت به پیغمبر که اصل آن است کلّهم نورٌ واحد محسوب می شوند پس شیعیان(حقیقی) هم که برگ های این درخت هستند با اهل بیت از حیث نوری که همان حقیقت مقاماتشان است اتحاد دارند. ]
    9. دعای ماه رجب : اللهم أدخلنی فی کلّ خیرٍ أدخلت فیه محمّداً و آل محمّد [حقیقت مقامات اهل بیت همان خیر است.... ]

    10. روایت :" نحن أهل البیت لا یقاس بنا أحد. "در تناقض با بحث رسیدن به تمامی مقامات اهل بیت نیست به چند علت:
    اولاً. رسیدن به مقامات ایشان اصلا به معنای قیاس نیست مثلا شما به امام حسین حق ندارید بگویید امیر المومنین ولی در آن واحد می گویید کلّهم نورٌ واحد.
    دوماً. امام در مقام بیان کسانی است که در عرض وجودی آنها قرار گرفته اند و اصلاً ولایت و امامت آنها را قبول ندارند با این قرینه که خوشان با گفتن " سلمانُ منّا أهل البیت " به ما فهماندند که با سیر و سلوک و فناء در ذات اهل بیت می شود خود اهل بیت شد پس واقعا همینطور است که کسی با اهل بیت که شامل سلمان هم می شود قیاس نمی شود...

    امید وارم نقدم بر نقد آیت الله سیفی مازندرانی موجب رضایت خدا و تأمل شما شود.

    نوکری از نوکران مهدی...

    با تشکر...

    والسلام علینا و علی عبادالله الصالحین...
    بسم الله حقیقت وجودی انسان چه ظاهروباطن ازاسما هست که هزارویک اسم است که درجوشن کبیر اشاره شده است مثل سمیع بصیرتااخرحالااهل بیت عصمت وطهارت قسم جلاله میخورندکه مااسماالله هستیم خوب اگرانها اسماهستندتوپس چکاره ای نفست رابکش تاببینی که منی وجودنداردوهرچه هست اسماهست وخدا که همه یکی هستند وان یکی خداست که انسان به این مرحله رسیدودید ازان تعبیربه توحیدذاتی میشودکه کلمه الله جزتوحیدذاتی میشودبرادرمن حقیقت وجودی توالله است .یاعلی
    اولا ایت الله سیفی از فقها هستند و تخصص ایشان در فقه هست این امر خودش قابل تامل هست وعلامه طباطبایی صراحتا در کتاب لب الباب میفرمایند: #رسیدن_به_مقامات_معنوی_اهل‌بیت علیهم‌السلام در کلمات علامه طباطبایی رحمة الله علیه
    الف-- مرحوم آیت‌الله سید محمد حسین حسینی تهران به نقل از علامه طباطبایی رحمة الله علیه:
    اگر کسی گوید که این مناصب اختصاصی بوده و وصول به ا ین ذِ روه ی از معارف الهیّه منحصراً راجع به انبیاء عظام و ائمه معصومین علیهم‌السلام است و دیگران را به هیچ‌وجه من الوجوه بدان راهی نیست در جواب گوییم: منصب نبوّت و امامت امری است اختصاصی ولی وصول به مقام توحید مطلق و فناء در ذات احدیّت که تعبیر ا از او به «ولایت» می شود ابداً اختصاصی نیست و دعوت انبیاء و ائمه علیهم‌السلام امّت را بدین مرحله از کمال است. حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله امّت خود را دعوت فرموده اند که به آنجائی که پای خود را گذارند و این مستلزم امکان سیر به آن مقصد است و إلّا لازم می آید دعوت لغو باشد [قیاس استثنایی] « لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیراً» سوره احزاب،21
    از طریق عامه روایت شده است که:
    « لَوْ لا تَکْثیرٌ فی کَلامِکُمْ وَ تَمْریجٌ فی قُلوبِکُمْ لَرَاَیْتُمْ ما اَری وَ لَسَمِعْتُمْ ما اَسْمَعُ؛ اگر این گفتار بسیار در زبان‌ها و این اضطراب و آشوب در دل‌های شما نبود هرآینه می‌دیدید آنچه را که من می بینم و می شنیدید آنچه را که من می شنوم»
    این گفتار حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله به خوبی حاکی از آنکه علّت عدم وصول به کمالات انسانی همانا خیالات باطله ی شیطانیّه و افعال لغو و بیهوده است
    منبع: رساله‌ی لب اللّباب، ص38-39
    ب-- همچنین در کتاب «راز دل» آیت‌الله سعادت پرور رحمة الله علیه به نقل از استادش می فرماید:
    عارف، چون ترک مجاز کرد و چشم دل به هستی مطلق با نمود، به رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ملحق می شود و به مقام محمود – که آن جا همه حمد و پاکی است- می رسد و اینجاست که نشان «بی یَسمَعُ و بِی یُبصِرُ؛ به من می شنود و به من می بیند» بحار الانوار، ج5، ص207 را پیدا می کند و کأَن این مَحَکی است برای رسیدگان به کمال والای انسانیّت.
    منبع : راز دل، ص203
    ج-- سپس خداوند ذات آنان را نیز فانی ساخته و اسم و رسم آنان را محو می گرداند و خود در مقام آنان می‌نشیند مقام محمود و لا اسمی و لا رسمی و در آخر رساله توحید آمده است که این برتر از آن است که با لفظی بیان شود و یا اشاره ای بدان شود و حتی اطلاق مقام به آن نیز از روی مجاز است و این همان دری است از مقامات که خداوند بر روی پیامبرش محمد صلی الله علیه و آله و خاندان پاک او گشوده است.
    و من می گویم که خداوند سبحان اولیای امت محمد صلی الله علیه و آله را و شیعیان فرزندان او را نیز به این درجات می رساند و روایات بی شماری بر این معنا دلالت دارند.
    منبع: مجموعه رسائل(علامه طباطبائی)، ج2، ص116
    همچنین رجوع شود به : الانسان و العقیدة، ص260-261، رساله لب اللباب، ص154، الانسان و العقیدة، ص233
    یه جوری درباره آدما قضاوت کنید که اگه
    یه روزی خلافش بهتون ثابت شد شرمنده خودتون نشید !

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی