طبق نقل آقای رحیم حسنزاده در کتاب بدایةالسلوک، (ص۴٠٢) #یکی_از_شاگردان مرحوم استاد سعادت پرور در دوران حضور خود در جبهه، سیر ملکوتیاش را بهطور کامل طی میکند؛ بهگونهای که تمام درهای ملکوت و جبروت و سرّ برایش باز میشود و هیچچیز از عالم غیب برایش پنهان نمیماند. به همین دلیل ایشان وقتی خدمت استاد سعادت پرور میرسد باور این موضوع برای استاد سخت بوده است!!!
پس از خواندن این متن و مواجهه با این ادعا سؤالاتی به نظرم رسید.
با توجه به این ادعا که تمام (دقت کنید «تمام»!) عالم غیب بر ایشان کشف شده، آیا بین این شخص و مثلاً پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم تفاوتی وجود دارد؟ اگر تفاوتی وجود دارد در چیست؟
پ.ن: آقای رحیم حسن زاده، نویسنده کتاب بدایة السلوک، یکی از شاگردان آقای عباسی (غفاری) است.
بخش دوم:
آقای عباسی (غفاری) مکرراً تذکر میدهد که بدون استاد و خضر راه نمیتوان به سیر و سلوک پرداخت و خودسری و عدم رجوع به استاد، علاوه بر اتلاف عمر و نابود کردن سرمایههای وجودی، احتمال شقاوت ابدی را نیز به دنبال دارد.(سه گام سالک عاشق، صص64-66)
با توجه به آنچه در این پست مشاهده کردید، آقای عباسی بدون هیچ استادی و صرفاً با آشنایی با کتاب لقاءالله میرزا جوادآقا ملکی تبریزی، تمام درهای ملکوت را به روی خود گشوده است و به تمام عالم غیب احاطه یافته است!
آیا این دو اظهار نظر با هم در تعارض نیست؟
اگر میتوان با مطالعه رسالۀ لقاءالله به مراتب عالی عرفانی دست یافت، چه نیازی به استاد سلوک داریم؛ از طرفی اگر عدم رجوع به استاد اتلاف عمر و نابود کردن سرمایههای وجودی است و شخص را در معرض شقاوت ابدی قرار میدهد، آقای عباسی چگونه بدون استاد سیر و سلوک کرده است.
ولی من تناقض ندیدم ، بله راه عمومی سیر و سلوک اینه که انسان استاد ببینه و انسان نباید در این مسیر خودسری کنه و خودش بخواد راه و چاه رو تشخیص بده ولی این منافاتی نداره با اینکه کسی حالا بخاطر حالا خدمتی کرده کار خوبی لله انجام داده و به صورت جذبه ای به غایت و هدف برسه و بهش عنایت بشه