این مصاحبه توسط یکی از مخاطبین وبلاگ استاد کامل با یکی از اساتید برجسته اخلاق و عرفان در حوزه علمیه قم انجام شده است. وبلاگ استاد کامل با توجه به خطاهای برخی از شاگردان آقای عباسی (غفاری) در توهین و جسارت به منتقدین، از انتشار نام این استاد خودداری نموده است.
با تشکر از دوست عزیزی که زحمت این مصاحبه را کشیده اند.
ادامه این متن را در قسمت "ادامه مطلب" بخوانید.
بخش سوم
6-آیا استاد باید تصرفات تکوینی در سالک داشته باشد و به او در ترک معاصی و انجام واجبات کمک کند ؟ اگر اینگونه است پس کمالی که در پس سعی و تلاش برای عبودیت است چه مفهومی دارد ؟
اثر استاد در تهذیب نفس سالک بسیار زیاد است، ولی اینطور نیست که بگوییم که اثر تکوینی در اینجا وجود دارد که با یک نگاه استاد شاگردش متحول میشود. برای درک اثر استاد بر طالب سلوک باید به این توجه کنیم که انسانها از افراد مختلفی اثر میپذیرند.
انسانهای صالح و پاک، اثر خوبی دارند و افراد ناصالح اثر بدی میگذارند. اهل ایمان به درجۀ وارستگی و ایمانشان آثار بیشتری را بر افراد دیگر میگذارند. یک استاد کامل عرفان هم اثر زیادی بر دیگران دارد. نه اینکه معجزهای یا کرامتی صورت گیرد. این اثر کاملاً طبیعی است. تا حدودی هم به شناخت و تصور مخاطب نسبت به آن استاد یا شخصیت وارسته مربوط است. شما هرچه تصور بزرگتری از استاد داشته باشی، اثر او بر شما بیشتر میشود؛ چون با اعتماد بیشتر به سخنش توجه میکنی. وقتی خودت را در حضورش تصور میکنی در کنار او شرم میکنی که او کجاست و من کجا هستم، اینها زمینهساز تغیر و تحول در انسان است. کرامت خاص یا اثرتکوینی به معنای یک اشاره معجزهآسا و غیرقابل توضیح وجود ندارد.
شما به همان دلیل که نباید با افراد فاسد و فاسق همنشین شوی و باید با اهل ایمان و تقوا همنشینی کنی، به همان دلیل دیدن علما، نشستن در محضر آنها که تو را یاد خدا میاندازند، در تو اثر میگذارد و تکریم آنان توصیه شده و عبادت به شمار میآید.
این اثر به دستگیری در سلوک کاری ندارد و یک اثر عام است. انسانهای وارسته و باایمان بالا محضرشان نورانیتر و مؤثرتر است. دستگیری به راهنماییها و رهنمودهایی است که استاد با درک ظرفیت شاگرد ارائه میدهد و خاص است. اما اثر محضر استاد و یا به قولی نفس استاد، موضوع عام دیگری است و خاص یک فرد نیست. هر کس در محضر هر شخص وارستهای از فیض حضور او بهرهمند میشود.
ممکن است کسی بیاید و این بهرهمندی را توصیف کند یا برایش خیلی شگفتانگیز باشد، یا در زمانی روی دهد که او به یک امداد بیرونی و نشانهای نیاز داشته است و از قضا در این شرایط با آن شخص وارسته روبرو شده است. بنابراین یک فعل تکوینی خاص از سوی استاد بر شاگرد انجام نمیشود. این اثر عامی است که در ارتباط با اهل ایمان در مراتب مختلف بهحسب ایمانشان پدید میآید.
7-آیا استاد باید در مقام خاصی باشد تا بتواند از سالک دستگیری کند؟ مثلاً از یک مقام خاص به بعد، شخص سالک به مقام استادی نائل میشود ؟
استاد کامل کسی است که در مراتب وجودیاش از عالم برزخ و عالم عقول و ارواح گذشته و به مقام واحدیت و شهود اعیان ثابته رسیده است. تا استاد به این مرتبه نرسیده باشد نمیتواند استعداد افراد را دریابد و دستگیری مناسب از آنها داشته باشد.
کسی که خودش در مرتبۀ برزخی و خیال است و کشفهای او نهایتاً خیالی هستند، نمیتواند، استاد کامل باشد. نهایت کاری که او میتواند انجام دهد، این است که سالک را به مرتبۀ خیالی برساند تا کشفهای صوری برای او ایجاد شود. البته برای کسی که در مرتبه خیالی است امکان موفقیت در این کار خیلی کم است، زیرا شخص در هیچ مرتبهای کامل نمیشود، مگر اینکه از آن بگذرد و به آن مرتبه اشراف پیدا کند.
در سیر و سلوک این یک قانون است که هیچ منزل و مقامی به کمال نمیرسد مگر با گذر از آن و رسیدن به منزل و مقام بعدی. در این صورت است که آن استاد مقام و مرتبۀ خود را بهدرستی شناخته و میتواند دیگران را بهسوی آن راهنمایی کند. کسی که وارد عالم عقول میشود، بر عالم مثال و راههای آن تسلط پیدا میکند، ولی چون بر عین ثابت و قابلیت افراد اشراف ندارد، فقط میتواند راهنماییهای کلی ارائه دهد، که ممکن است برای همه مناسب نباشد.
8-آیا استاد سلوک باید بیواسطه با امام معصوم در ارتباط باشد ؟ چنین ارتباطی ممکن است ؟
همۀ ما باید با ائمۀ معصومین ارتباط داشته باشیم و ارتباط با آنها بیواسطه است. آنها شاهد عالم هستند و ما هم با توجه به مقام و حضور آنها میتوانیم با آنها ارتباط برقرار کنیم. سلامهایی که به ائمه میدهیم هم سلام به مخاطب است. شما در اذن دخول به حرم امام رضا میخوانید، «وَأَعْلَمُ أَنَّ رَسُولَکَ وَخُلَفآءَکَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ أَحْیآءٌ، عِنْدَکَ یُرْزَقُونَ، یَرَوْنَ مَقامی، وَیَسْمَعُونَ کَلامی، وَیَرُدُّونَ سَلامی» بعد میگویید: «ءَأَدْخُلُ یا رَسُولَ اللَّهِ، ءَأَدْخُلُ یا حُجَّةَ اللَّهِ»
این ارتباط بیواسطه با معصوم است. در زیارت عاشورا میگویید: «یا ابا عبدالله انی اتقرب الی الله و الی رسوله و الی امیرالمؤمنین و الی فاطمة و الی الحسن و الیک بموالاتک و بالبرائة ممن قاتلک و نصب لک الحرب»
اینها ارتباط مستقیم و بیواسطه با معصومین است و اختصاصی به استاد کامل ندارد. ممکن است بگویید منظور از ارتباط مستقیم این است که معصومین با استاد کامل ارتباط مستقیم برقرار میکنند. این هم برای همه امکانپذیر است. اگر کمی توجه قلبی داشته باشید، هنگام سلام دادن، پاسخ آنها را هم میشنوید و اینها همه کشفهای برزخی و مربوط به عالم مثال و خیال است. که انعکاس حقایق بالاتر در این مرتبه است. با کمی انصراف توجه از عالم ماده این کشفها روی میدهد.
نکتۀ مهمی که در اینجا وجود دارد این است که کشفهای برزخی و مثالی نباید مورد گفتگو قرار گیرند. این نوع از کشفها به دلیل اینکه مرتبۀ پایینی دارند، درصورتیکه به زبان بیایند و ذهن مشغول آنها شود، سالک را در خودش نگه میدارد و مانع از سلوک در مراتب بالاتر میشود. به همین علت عرفا این کشفها را بیان نمیکنند. حتی بعضی از بزرگان معتقدند که اینها نشانۀ سستی و پایین بودن مرتبۀ سلوک است و باید هرچه سریعتر سالک با افزایش معرفت و مراقبه به مرتبه عقول و ارواح برسد.
در مرتبه عقول و ارواح ارتباط با فرشتگان و ارواح معصومین برقرار میشود. این سطح از ارتباط هم نشانۀ استاد کامل شدن نیست؛ زیرا تا تجلی واحدیت و شهود اعیان ثابته راهی طولانی در پیش است.
کسی که به عالم عقول و ارواح رسیده باشد، آنجا را سراسر نور خدا و حضور الهی میبیند. ادراک ارواح کلیه در این مرتبه طوری نیست که بتوان از آن تعبیر کرد به دیدار امام. این مرتبه از کشف، معنوی است و بیان آن با مفاهیم کلی مطابقت دارد، نه تعابیر جزئی. در این مرتبه کسی خود را همراه و همنشین امام علی نمیبیند، بلکه خود را همراه با روحی میبیند که نور عصمت و ولایت از آن میتابد و این همان نور رسولالله و نور اهلبیت اوست و صد البته پیش از آنکه نور آنها باشد، نور خداست و عارف که به خدا توجه دارد، آن را نور خدا مییابد و مینامد. این مقام تجلی نور الهی در اسماء عینی و خارجیه است و بههرحال مقام استاد کامل نیست؛ زیرا اینجا اولین مرتبۀ تجلی نور الهی در جهان هستی و بهاصطلاح اعیان خارجیه است و استاد کامل کسی است که به مرتبۀ علم الهی راه یافته و بر اعیان ثابته اشراف دارد.
گذشته از این وجهی برای گفتن این موضوع وجود ندارد. چرا باید کسی بگوید که من با اهلبیت و معصومین ارتباط مستقیم دارم. اولاً آیا این سخن به معنای خیالی است یا به معنای عالم عقول و ارواح کلیه است و یا مراتب بالاتر. ثانیاً چه وجهی برای گفتن این موضوع وجود دارد. این ادعا به جهت ابهامی که دارد نه استاد کامل بودن را اثبات میکند و مرتبۀ سلوک شخص را مشخص مینماید.
ادامه دارد...