#دریافتی_از_مخاطبین سلسله یادداشتهای «دفاع از عرفان ناب» نوشتهی یکی از اساتید فلسفه و عرفان حوزه علمیه قم.
✳️عرفان، غایت آفرینش آدمی و بلندای عروج معنوی است. عرفان تجلیگاه توحید و ترجمان الله نور السماوات و الارض است. ندای «ادخلی جنتی» را باید از عرش عرفان شنید و در سایه رضوان اوآرمید.
🛑 چه ظلمانی است قلبی که از این نور تهی باشد!
چه مرده و بی جان است کسی که از این چشمه حیات بی نصیب باشد!
چگونه می توان یک لحظه از حیات عرفانی را با یک عمر(بلکه ده ها وصدها عمر) بدون عرفان برابر دانست؟
چرا چنین نباشد در حالی که عارف راستین در وادیِ طلب طاقت فرسوده، حُجُب سوزانده، از کوثر معرفت چشیده و قلبش، به تعبیر مولا، جایگاه «نظر الله» گشته است.
🛑 بدتر از فقدان عرفان، بی اشتهایی عرفانی است. برخی نه خود از عرفان بهره دارند و نه به عرفان و عارفان مهر می ورزند، که اعظم الغفله،الغفله عن الغفله؛ حجاب اندر حجاب...
✳️ اما سلوک و قرب حق را شرائط و اصولی است. باید به درستی فهمید که این مسیر را آفت هاست. چنین نیست که هر کس بدین قصد قدم بر داشت به مقصد رسید. شاید کسی درتوهم سلوک و وصول باشد(چنان که بسیاری بوده و هستند) لکن همین توهم، خود حجابی دیگر است؛ حجابی بس حجیم! چه بسیار افراد و گروه ها ( در طول تاریخ) که در سلک سالکین در آمده وآهنگ عرفان کرده لکن ناخواسته به بیراهه افتاده ودر باتلاق ناخالصی فرو مانده اند.
✳️ در همان آغاز، یعنی در زمان پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم و امیر المومنینعلیه السلام، کسانی به منظور«انقطاع الی الله» شیوه عزلت گزیدند، لکن با نهیب اولیاء دین مواجه شدند و مٌهر «لارهبانیه فی الاسلام» بر طریقه خود دریافت کردند.
🛑 هر چند سالکانِ موفق وجود داشته و دارند اما قربانیان این راه نیز فراوانند. خطرتاک تر آن که بسیاری از این افراد به مرام خود باوری سخت و آهنین دارند. حتی حقانیت راه خود را، به گمان خویش، بارها و بارها شهود کرده اند!
📌 مخلَص کلام، به همان اندازه که عرفان ناب شفا بخش است عرفان ناسره خطر ساز است.چه خسارت بار است آن کس که به آهنگ عرفان سالها ره طی می کند در حالی که «این ره که می رود به ترکستان» است! این آیت از قرآن در دل زلزله بر پا میکند و آدمی را به احتیاطی هوشیارانه فرا می خواند:... الذین ضل سعیهم فی الحیاة الدنیا و هم یحسبون انهم یحسنون صنعا!
✳️ البته و صد البته چنین نیست که همه گفته ها و یافته های عارفانِ پیرایه دار باطل باشد. چه بسا بخش مهمی از گفته ها ویافته های آنان آراسته به صحت باشد، لکن در مواضعی بسیارحساس دچار اشتباه شده و ره به حقیقت نبرده اند؛ در حالی که همه را از مکاشفه های راستین خود می انگارند و مخالفان خود را محروم از عرفان، یا دست کم بی بهره از بلندای عرفان می پندارند!
❗️ اینجاست که ضرورت پیرایش سلوک از ناسره ها و جدا سازی عرفان ناب از پیرایه ها خود را نشان میدهد و وظیفه سنگین آگاهان را آشکار می سازد.
‼️ گاه برخی از اهل عرفان در گفته ها و نوشته های خود چنین اختلاف های درون مرامی را که برغم حسن نیت رخ می دهد، برخاسته از تفاوت در مراتب و درجات سالکان و عارفان معرفی می کنند. درست است که اختلاف مرتبه، اختلاف در معرفت و... به بار می آورد، ولی آیا همه اختلاف ها از این دست است؟ چند گانگی ها چندان زیاد و گونه گون است که راه را بر این گونه توجیه ها می بندد. وقتی گاه حتی در چگونگی مراحل نخستینِ سلوک اختلاف وجود دارد، یا در مطلوبیت ابزاری همچون سماع تضادی آشکار وجود دارد و هر دو طرف از بزرگان این وادی معرفی شده اند ومرام خود را بر گرفته از اسلام یا معارف اهل بیت ع، با پشتوانه مکاشفه و شهود، معرفی کرده اند، ساده اندیشی است همه را در قاب «اختلاف مراتب عارفان»جای دهیم.
⛔️ این گونه توجیه ها خود یک اشتباه کلیدی در وادی سلوک و عرفان است که راه را بر ناخالصی ها و کجی ها باز می کند.
✳️ اینها و جز اینها، همه بر آسیب پذیری در مسیر سلوک و عرفان گواهی میدهد.
❇️ این مطالب بدان معنی نیست که باید قدم از وادی سلوک کشید و از نیل به مقامات دل برید، هرگز! هرگز!
✳️ چشم پوشیدن از ماء الحیات معنویت و نادیدن انگاشتن عرفانِ برخاسته ازکوثر نبوت و ولایت به معنی فروغلطیدن در مرداب بی خبری و غفلت است.
✳️ منظوراصلی، لزوم شناخت درست راه و صعود مطمئن بر قله بلند عرفان است و اینکه ساده اندیشی، خوش بینیِ افرطی و فرار از مشورت و نصیحت ناصحان می تواند نتیجه واژگونه دهد و به اسم عرفان، محرومیت از عرفان ناب حاصل آید.
🙏 اللهم َ عَرِّفْنا نَفْسَک وَ اسْلُکْ بِنَا سَبِیلَک و امْلأ َ قُلُوبَنا حٌبَّکَ ، وَ اعْصِمْنَا من َالذَّنبِ وَ الذِّلَّةِ وَ جَنِّبْنَا من الوَهْمِ و اِالْغَفْلَةِ، یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَام. 🙏
✳️عرفان، غایت آفرینش آدمی و بلندای عروج معنوی است. عرفان تجلیگاه توحید و ترجمان الله نور السماوات و الارض است. ندای «ادخلی جنتی» را باید از عرش عرفان شنید و در سایه رضوان اوآرمید.
🛑 چه ظلمانی است قلبی که از این نور تهی باشد!
چه مرده و بی جان است کسی که از این چشمه حیات بی نصیب باشد!
چگونه می توان یک لحظه از حیات عرفانی را با یک عمر(بلکه ده ها وصدها عمر) بدون عرفان برابر دانست؟
چرا چنین نباشد در حالی که عارف راستین در وادیِ طلب طاقت فرسوده، حُجُب سوزانده، از کوثر معرفت چشیده و قلبش، به تعبیر مولا، جایگاه «نظر الله» گشته است.
🛑 بدتر از فقدان عرفان، بی اشتهایی عرفانی است. برخی نه خود از عرفان بهره دارند و نه به عرفان و عارفان مهر می ورزند، که اعظم الغفله،الغفله عن الغفله؛ حجاب اندر حجاب...
✳️ اما سلوک و قرب حق را شرائط و اصولی است. باید به درستی فهمید که این مسیر را آفت هاست. چنین نیست که هر کس بدین قصد قدم بر داشت به مقصد رسید. شاید کسی درتوهم سلوک و وصول باشد(چنان که بسیاری بوده و هستند) لکن همین توهم، خود حجابی دیگر است؛ حجابی بس حجیم! چه بسیار افراد و گروه ها ( در طول تاریخ) که در سلک سالکین در آمده وآهنگ عرفان کرده لکن ناخواسته به بیراهه افتاده ودر باتلاق ناخالصی فرو مانده اند.
✳️ در همان آغاز، یعنی در زمان پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم و امیر المومنینعلیه السلام، کسانی به منظور«انقطاع الی الله» شیوه عزلت گزیدند، لکن با نهیب اولیاء دین مواجه شدند و مٌهر «لارهبانیه فی الاسلام» بر طریقه خود دریافت کردند.
🛑 هر چند سالکانِ موفق وجود داشته و دارند اما قربانیان این راه نیز فراوانند. خطرتاک تر آن که بسیاری از این افراد به مرام خود باوری سخت و آهنین دارند. حتی حقانیت راه خود را، به گمان خویش، بارها و بارها شهود کرده اند!
📌 مخلَص کلام، به همان اندازه که عرفان ناب شفا بخش است عرفان ناسره خطر ساز است.چه خسارت بار است آن کس که به آهنگ عرفان سالها ره طی می کند در حالی که «این ره که می رود به ترکستان» است! این آیت از قرآن در دل زلزله بر پا میکند و آدمی را به احتیاطی هوشیارانه فرا می خواند:... الذین ضل سعیهم فی الحیاة الدنیا و هم یحسبون انهم یحسنون صنعا!
✳️ البته و صد البته چنین نیست که همه گفته ها و یافته های عارفانِ پیرایه دار باطل باشد. چه بسا بخش مهمی از گفته ها ویافته های آنان آراسته به صحت باشد، لکن در مواضعی بسیارحساس دچار اشتباه شده و ره به حقیقت نبرده اند؛ در حالی که همه را از مکاشفه های راستین خود می انگارند و مخالفان خود را محروم از عرفان، یا دست کم بی بهره از بلندای عرفان می پندارند!
❗️ اینجاست که ضرورت پیرایش سلوک از ناسره ها و جدا سازی عرفان ناب از پیرایه ها خود را نشان میدهد و وظیفه سنگین آگاهان را آشکار می سازد.
‼️ گاه برخی از اهل عرفان در گفته ها و نوشته های خود چنین اختلاف های درون مرامی را که برغم حسن نیت رخ می دهد، برخاسته از تفاوت در مراتب و درجات سالکان و عارفان معرفی می کنند. درست است که اختلاف مرتبه، اختلاف در معرفت و... به بار می آورد، ولی آیا همه اختلاف ها از این دست است؟ چند گانگی ها چندان زیاد و گونه گون است که راه را بر این گونه توجیه ها می بندد. وقتی گاه حتی در چگونگی مراحل نخستینِ سلوک اختلاف وجود دارد، یا در مطلوبیت ابزاری همچون سماع تضادی آشکار وجود دارد و هر دو طرف از بزرگان این وادی معرفی شده اند ومرام خود را بر گرفته از اسلام یا معارف اهل بیت ع، با پشتوانه مکاشفه و شهود، معرفی کرده اند، ساده اندیشی است همه را در قاب «اختلاف مراتب عارفان»جای دهیم.
⛔️ این گونه توجیه ها خود یک اشتباه کلیدی در وادی سلوک و عرفان است که راه را بر ناخالصی ها و کجی ها باز می کند.
✳️ اینها و جز اینها، همه بر آسیب پذیری در مسیر سلوک و عرفان گواهی میدهد.
❇️ این مطالب بدان معنی نیست که باید قدم از وادی سلوک کشید و از نیل به مقامات دل برید، هرگز! هرگز!
✳️ چشم پوشیدن از ماء الحیات معنویت و نادیدن انگاشتن عرفانِ برخاسته ازکوثر نبوت و ولایت به معنی فروغلطیدن در مرداب بی خبری و غفلت است.
✳️ منظوراصلی، لزوم شناخت درست راه و صعود مطمئن بر قله بلند عرفان است و اینکه ساده اندیشی، خوش بینیِ افرطی و فرار از مشورت و نصیحت ناصحان می تواند نتیجه واژگونه دهد و به اسم عرفان، محرومیت از عرفان ناب حاصل آید.
‼️ حیف است غنچه های سلوک، همانها که پای در زمین و سر بر آسمان دارند، به جای پرورش در بوستان عرفان محمدی، در گلخانه های مصنوعی گرفتار آیند و رنگ رخساره زرد نمایند و آخر به مقصد نرسند...
🙏 اللهم َ عَرِّفْنا نَفْسَک وَ اسْلُکْ بِنَا سَبِیلَک و امْلأ َ قُلُوبَنا حٌبَّکَ ، وَ اعْصِمْنَا من َالذَّنبِ وَ الذِّلَّةِ وَ جَنِّبْنَا من الوَهْمِ و اِالْغَفْلَةِ، یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَام. 🙏