⏱۲۵ آذر 1397، تعطیلی فعالیت دفتر غیر قانونی موسوم به حفظ و نشر آثار غفار عباسی در کانال رسمیشان اعلام شد. این اقدام در راستای جلب اعتماد #آیت_الله_سیفی_مازندرانی و به توصیه ایشان انجام شده بود. مریدان نزدیک #غفار_عباسی، همانند #ابوالفضل_شهادتی ، به آیت الله سیفی مازندرانی قول تعطیلی «تمامی» فعالیتها را داده بودند. اما کانالهای رسمی و غیر رسمی دیگری به تبلیغ غفار عباسی مشغول شدند.
#غفارعباسی ۲۳آذر۹۷، در سخنانی #خودکوه_پندارانه، گفت: به من فشار آوردند و راهی دیگری جز وداع و تعطیلی جلسات ندارم😑 مثل امام رضا علیه السلام که مجبورشان کردند 😳
اما #صدرالساداتی
در نامهای سرگشاده به مقام معظم رهبری در تاریخ ۲۹اسفند۹۷ گفت: «استاد با
مَنِشی کریمانه خودشان جلسات را تعطیل کردند!» (نازی 🥺)
غفار عباسی در همان سخنرانی خداحافظی اش می گوید به شاگردان مرحوم سعادت پرور مراجعه کنید و به آنها توهین نکنید، اما مریدانش در مشهد به شاگردان شاخص آیت الله سعادت پرور توهین می کنند و شعار مرگ علیه ایشان سر می دهند!
پ.ن۱: پس بالاخره به اعتراف هر دوتون
تعطیل شده بود، چی شد دوباره پشیمون شدید ؟!
پ.ن۲: با این تناقضاتی که در میان سخنان خودتان است چه میکنید ؟ اخرش استاد خودش تعطیل کرد یا با فشار کوه شکن تعطیل شد ؟
پ.ن3: غفار عباسی با همین «منش کریمانه» علمایی که به او انتقاد کردند را سگ، معاویه صفت، بی دین و ... خطاب کرده است.
🔵 آقای عباسی در سخنرانی روز اول فروردین 1398 گفته است: «ما از حقّمان نخواهیم گذشت» و گفته است: «با زن و بچهی یک کافر، ملحد، ضد انقلاب و یهودی اینگونه برخورد نمیکنند [گریهی مریدان]» او در ادامه سخنانش، به تقبیح بازرسی از منزلش میپردازد. «گروهی نقابزده و اسلحه به دست» تعبیری است که عباسی برای بازرسان دادسرای ویژه روحانیت قم به کار میبرد.
🔴 عباسی به «ضرورت عدم تفرقه میان جبهه انقلاب» اشاره میکند و از مریدانش میخواهد به دلیل حضور رهبری در مشهد به تحصنشان خاتمه دهند و تاکید میکند که «نمیگویم آرام بگیرید». او هیچ اشارهای نمیکند که این تحصن با دستور چه کسی انجام شده است. او با اشاره به حادثهی دیروز، کار دادسرای ویژه را «دشمن شادکن» میخواند چون سوژهای را به دست رسانههای دشمن داده است. ادامه مطلب
- رحیم حسن زاده یکی از مریدان بسیار نزدیک غفار عباسی، از او جدا شد. خبر جدایی حسن زاده رسما توسط کانالهای تحت مدیریت غفار عباسی تایید شده است. او خدمت زیادی به توسعه ی تفکر انحرافی غفار عباسی کرد.
- حسن زاده کتابی با عنوان «بدایة السلوک» نوشت. غفار عباسی این کتاب را تا چند ماه پیش برای #بار_اولی ها توصیه می کرد. پیش تر در مورد بار اولی ها نوشته ام.
- تردید حسن زاده در غفار عباسی موجب شد، «بدایة السلوک» از دور خارج شود. به دستور عباسی کتابهای دیگری نوشته شد و با سرقت علمی از این کتاب دارای اشتباهات تاریخی و علمی، آثار دیگری نوشته شد و به جای آن قرار گرفت.
- در این فایل صوتی حسن زاده دستورات غفار عباسی را دارای اشکالات و نواقصی می داند. او از ترس اطرافیان عباسی با تردید سخن می گوید و تصریح می کند که : «در مجموعه ای که نمی شود حرف [مخالف] زد همه گمراه می شوند...»
یکی از اصطلاحات رایج در میان مریدان آقای عباسی #بار_اولی است. «بار اولی» به کسی می گویند که تازه می خواهد سیر (مثلا) معنوی را نزد اقای غفار عباسی شروع کند. بار اولی ها «اَکسِس لیمیتِد» Access Limited هستند؛ یعنی نمی توانند همانند افراد پر سابقه به همه جا سرک بکشند و از همه چیز سر در بیاورند. آنها حقِ در آغوش کشیدن عباسی را در ملاقاتهای ابتدایی ندارند. «آغوش عباسی» خودش یکی از مراتبی است که نصیب هر کسی نمی شود.
«#نوبت_ماشین » اصطلاح دیگری است که در میان آنها شنیده شده می شود. گفته شده چون افراد زیادی پس از اقامه نماز خواهان رساندن اقای عباسی به منزل هستند، حلقه ی اول مریدان، که مدیریت امور تشکیلات را بر عهده دارد، تصمیم گرفتند که این کار با ثبت نام و نوبت دهی به علاقه مندان انجام شود. شخصی که نوبتش باشد که با ماشینش آقای عباسی را برساند، می گویند #نوبت_ماشین اوست.