یکی از مهمترین عوامل اعتماد اولیه و سپس جذب شدن افراد به آقای عباسی (غفاری) آن است که ادعا میشود که ایشان از «شاگردان برجستۀ» آیتاللهالعظمی بهجت و آیتالله سعادت پرور (پهلوانی) است. طبیعی است که بسیاری از افراد به صرف این ادعا، مدعا را باور کرده و در صدد تحقیق برنمیآیند، ولی بررسیهای من حاکی از حقایق دیگری است.
قبل از بررسی این ادعا لازم است به این نکته کلیدی توجه کنیم که وقتی در مورد یک استاد اخلاق میگوییم که مثلاً "شاگرد فلان عالم ربانی است" مقصود این نیست که این شخص مدتی در درس او حاضر میشده و یا مثلاً شاگرد درس فقه و اصول او بوده و یا در محفل وعظ و نماز جماعت او حضور مییافته، بلکه در فضای اخلاق و عرفان کسی را مثلاً شاگرد آیتالله قاضی به شمار میآوریم که در مسیر سیر و سلوک تحت تربیت ایشان قرار گرفته باشد. بنابراین ملازمت و همراهی با یک استاد بزرگ و یا حضور در درس و منبر او مجوزی برای به کاربستن عنوان "شاگرد" نیست و در فضای سیر و سلوک عرفانی، به چنین کسی شاگرد نمیگویند.
مثلاً امروزه ما از مرحوم امام خمینیرحمة الله علیه بهعنوان شاگرد آیتالله شاهآبادی یاد میکنیم؛ و این بدان معناست که امام خمینی حمة الله علیه مدتی زیر نظر ایشان، سلوک اخلاقی و عرفانی داشتهاند و یا در مورد علامه طباطبایی میگوییم که شاگرد آیتالله قاضی بودهاند، و این یعنی علامه مدت قابل توجهی از دستورات سلوکی آیتالله قاضی بهرهمند بوده است.
* * *
دنباله متن را در ادامه مطلب بخوانید...
همانطور که گفتیم در مورد آقای عباسی (غفاری) ادعا میشود که "شاگرد برجسته آیتالله بهجت" بودهاند. (نگاه کنید به این تصاویر: یک، دو، سه، چهار) آیا این ادعا واقعیت دارد؟
برای رسیدن به پاسخ این سؤال راههای گوناگونی وجود دارد؛ ولی نزدیکترین و مقبولترین راه برای علاقهمندان به آقای غفاری (عباسی) مراجعه به کتاب بدایة السلوک است!
این کتاب توسط آقای رحیم حسن زاده، یکی از شاگردان آقای عباسی (غفاری) تألیف شده و مطالعه آن سالهاست که به علاقهمندان و مریدان ایشان توصیه میشود و اساساً هدف از نگارش آن اثبات استادِ اخلاق بودن آقای عباسی (غفاری) است. (در مورد محتوای این کتاب بیشتر خواهم نوشت)
در صفحه 352 تا 354 این کتاب شرح حالی از آیتالله سعادت پرور ارائه شده و پیشینه تحصیلی و نحوه آشنایی ایشان با علامه طباطبایی و سیر و سلوک در محضر آن بزرگوار شرح داده شده است. در پایان این بخش از کتاب مطلبی آمده که پاسخی روشن به سؤال ما است:
«مرحوم آیتالله سعادت پرور پس از رحلت علامه تا حدود یک سال از پذیرش شاگرد امتناع کردند و میفرمودند: بعد از رحلت علامه فکر کردم وظیفۀ من چیست؟ آیا در امر معنویت با دوستان همت گمارم و جلسات را با ایشان ادامه دهم یا کار را رها کنم؟ تا مدتی از ارائۀ راهنماییهای استاد به دیگران امتناع نمودم و میگفتم: این منصب شایستۀ من نیست!»
مؤلف بدایة السلوک ادامه میدهد:
«سر این استنکاف ادب شاگرد مستقیم و عظیمالشأن آیتالله سیدعلی آقا قاضی طباطبایی یعنی آیتاللهالعظمی محمدتقی بهجت فومنی بود. آیتالله سعادت پرور پس از رحلت علامه طباطبایی تا یک سال مراجعان را به آیتاللهالعظمی بهجت ارجاع میدادند؛ اما ایشان از قبول شاگرد سلوکی و پذیرش تربیت عرفانی سر باز زدند. پس از این ماجرا آیتالله سعادت پرور شاگرد میپذیرفتند و تربیت سلوکی مینمودند.» این تصویر را ببینید:
با توجه به آنچه در این متن آمده آیتالله بهجت شاگرد سلوکی نمیپذیرفتهاند. این مطلب شواهد دیگری نیز دارد که بعداً عرضه خواهد شد؛ حال چگونه در مورد آقای عباسی (غفاری) ادعا میشود که شاگرد برجستۀ آیتالله بهجت بوده است؟!
پس چراآقای پهلوانی تهرانی نامشون رابه سعادت پرور تغییر دادند
ایت الله سعادت پرور شاگرد علامه طباطبایی و استاد آقای استاد غفاری بوده اند